جا بجايي نماينده گرگان و آق قلا مهم ترين رخداد روزهاي گذشته استان گلستان بود که در بسياري از محافل مورد تبادل نظر قرار گرفت.
گروه هاي سياسي و احزاب استان واکنشي مکتوب به اين مسأله نشان ندادند، اما برخي از احزاب در نشست هاي هفتگي خود که به شکل درون گروهي برگزار شد، آن را مورد بحث قرار دادند.

صدا و سيماي گلستان اين حادثه را در حد خبر برگزاري سخنراني در فلان روستا هم ندانست تا به آن بپردازد!

خبرگزاري ايرنا هم به آن توجهي نکرد و خبري بر روي خروجي هاي خود قرار نداد. برخي ديگر از خبرگزاري ها از جمله خبرگزاري راست گراي فارس خبري کوتاه درباره آن منتشر کردند.


سکوت درباره اين خبر، سياست هواداران دولت احمدي نژاد و رسانه ها وابسته به آنها بود، اما بيشترين توجه به اين خبر در نشريات محلي استان صورت گرفت. اگرچه جا به جايي نماينده گرگان و آق قلا با سکوت برگزار شد، نه جشني گرفته شد و نه صداي اعتراضي بلند، اما سکوت رسانه هاي دولتي و مقامات مسوول و مطالب برخي نشريات حاوي پيام هاي بسياري است. در اين زمينه مي توان نشريات را به دو گروه هوادار دولت و منتقد آن. قومي و غيرقومي دسته بندي کرد. يکي از نشريات هوادار دولت بدون ارائه تحليل، به ناصري تبريک گفت.

همزيستي نشريه اي بود که بيشترين مطلب را راجع به اين موضوع نوشت. مدير مسوول اين نشريه در سخن هفته خود نوشت: امروز رأي دهندگان اين حوزه انتخابيه (گرگان و آق قلا) نسبت به جايگزيني دکتر عبدالحسين ناصري به جاي دکتر عبدالناصر ايزدي از سوي شوراي نگهبان معترضند، چرا که در طول فرآيند يک ماهه اين اقدام، حجم عظيمي از شايعات در اين حوزه دهان به دهان و گوش به گوش منتشر شده که اگر صحت داشته باشد، قاعدتاً شايسته و سزاوار مردم شريف، آگاه و به خصوص صبور اين حوزه نيست.

تاج محمدکاظمي نوشت: اين مردم به حق مي پرسند که چرا شوراي نگهبان به رغم اين همه سرمايه گذاري، برنامه ريزي، توسعه تشکيلات و امکانات و تجارب سي ساله اجازه مي دهد که يک اتفاق کوچک در يک روستاي کوچک تر از آن، کل زحمات، تلاش ها و نظارت دقيق و مسوولانه ده ها مجري و ناظر دلسوز را که اتفاقاً عمده آنها به تشکيلات وابسته به شوراي نگهبان مرتبط هستند، اين گونه بر باد دهد. اين مردم که خود بهترين ناظر هر انتخابات هستند مي پرسند که آيا شوراي نگهبان نبايد از نمايندگان خود در استان و شهرستان بپرسد که اگر قرار است آنها از تخلفي که نتيجه زحمات خيل عظيم مجريان و ناظران را يک باره از بنيان تغيير مي دهد، بي خبر بمانند، پس چگونه به گزارش ها و استنادات آنها مي توان اکتفا و استناد کرد؟

نويسنده در انتها افزود: از همه دلسوزان نظام در هر مرجع و مقام درخواست مي شود که در يک فرصت مناسب با ابزارها و نيروهاي کاملاً بي طرف، کل جريان اين انتخابات را در اين حوزه مجدداً مورد ارزيابي قرار دهند تا حداقل شايعات بي شمار به جريان خزنده ضد مصالح نظام و جامعه تبديل نشود.

همچنين صديقه جاذبي يکي از نويسندگان همزيستي در مطلبي تحت عنوان صبوري يک قوم نجيب نوشت: هضم اين مسأله (حذف ايزدي) به قدري براي آنها (انتخاب کنندگان) سخت است که نمي دانند چه واکنشي در مقابل اين امر از خود نشان دهند. اين نشريه به نقل از علي، ساکن گرگان نوشت: اين امر اهانت بزرگ به انتخاب مردمي است که هميشه در هر شرايطي دينشان را به اين نظام ادا کردند. نويسنده همزيستي افزود: ترکمن هاي گرگان و آق قلا هم که به صورت يکپارچه به ايزدي رأي داده و براي اولين بار با انتخاب يک ترکمن از اين حوزه، خود را غرق در شادي ساخته بودند، ضمن غيرقابل باور دانستن اين امر، تمام اميدهايشان را از دست داده و اين بار سرخوردگي را با تمام وجود لمس کردند و با وجود تمام شعارهايي که مبني بر اهميت دادن به اقليت هاي قومي و به خصوص مذهبي مي دادند، معني تمام آن شعارها را درک کردند . اکنون سوال هاي بسياري در ذهن آنها نقش بسته که عبارتند از: آيا ترکمن ها با اين همه وفاداري لياقت چنين برخوردي را داشتند؟ آيا پاسخ صبوري ما ضايع کردن حق ماست؟ ما با کدام اميد در انتخاباتي ديگر شرکت کنيم؟ و هزاران گله ديگر که وقتي پاي صحبتشان نشستيم، عمق درد از اين نابرابري را در وجودشان مي شد ديد.

نويسنده به نقل از جواني، نوشت: من ديگر در هيچ انتخاباتي شرکت نمي کنم، زيرا انگيزه ام براي حضور در انتخابات را از دست دادم، وقتي رأيي که مي دهم تأثيري ندارد، حضور من لزومي ندارد. جاذبي نوشت: اما مردم ترکمن در اين موضوع صبوري نشان دادند. شايد هر قوم ديگري بود برخوردي غير از اين مي کرد، اما آنها تمام صبوريشان را در دل ريخته و ناراحت از اين مسأله در زير آسمان اين شهر نفس مي کشند و اين امر را يک نوع بي عدالتي در حق خود مي دانند، الان نه تنها ترکمن ها، بلکه تمام غيرترکمن هايي که به ايزدي رأي دادند، ناراحتند. وي همچنين نوشت: آيا کدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان که خيلي راحت و در حداقل کلمات اين جا به جايي را اعلام کردند، به اين موضوع انديشيده اند که با اين خبر خود، روح و روان هزاران رأي دهنده را نيز جا به جا کردند.

ستاره گلستان تيتر اول خود را به اين موضوع اختصاص داد و بر پيشاني صفحه اول خود نوشت: آرامش و حسرت در آق قلا. مدير مسوول اين نشريه در کلام نخست خود نوشت: در اقدامي کم نظير در تاريخ انتخابات برگزار شده بعد از انقلاب در منطقه، هيئت اجرايي دولت نهم، ابتدا نتيجه انتخابات را اعلام مي دارد و بعد از قريب به دو ماه و شيوع گمانه ها و شايعات فراوان و اعزام دو سري از گروه هاي بازرسي از سوي شوراي نگهبان، در نهايت نتيجه انتخابات دور دوم حوزه گرگان و آق قلا را که نتيجه آن مبني بر پيروزي ايزدي توسط هيئت اجرايي اعلام شده بود، دگرگون مي شود و رقيب او پيروز انتخابات اعلام مي گردد و بدين ترتيب شمار فراواني از هواداران فرد پيروز را در حسرت انتخاب نماينده مد نظر خود قرار مي دهد. اين واقعه اثرات ريز و درشت فراواني در ابعاد مختلف سياسي، فرهنگي و اجتماعي دارد و يکي از مهم ترين آنها، در معرض آسيب قرار گرفتن سرمايه اجتماعي افراد جامعه است.

مدير مسوول ستاره گلستان در ادامه يادداشت خود چند پرسش را در اين زمينه مطرح کرد: 1) ترکيب جمعيتي آن روستا روستاي کرد] به لحاظ ميزان حضور قوميت هاي مختلف در آن روستا چگونه است؟ 2) پيشينه تعداد رأي دهنده در آن روستا چه بوده است؟ 3) سابقه ميزان رأي کانديداهاي موردنظر در آن روستا در دور اول انتخابات چه مي باشد؟ 4) سابقه ميزان رأي کانديداهاي مورد نظر در آن روستا در دوره هاي قبل که آقايان در همين حوزه کانديدا بوده اند، چيست؟ 5) ميزان افراد با سواد آن روستا چه تعداد است و ديگر اطلاعات اجتماعي آن روستا چه تعداد است و ديگر اطلاعات اجتماعي آن روستا که مي تواند در تائيد صحت کار گروه بازرسي در خصوص نتيجه انتخابات موثر باشد. جمشيد نيرومند نوشت: آنچه مقصود و نظر ماست حفظ سرمايه هاي اجتماعي است که نمي بايست در سهل انگاري و بي مبالاتي فرو ريزد

. سرمايه اجتماعي چپ و راست، کند رو و تند رو نمي شناسد. سرمايه اجتماعي يک کشور متعلق به يک فرد، نهاد، گروه و دسته و باند و حزب خاص نيست که بخواهد موجبات احتمالي آسيب آن و خداي ناکرده به تاراج بردن آن را فراهم نمايند.

لطيف ايزدي هم در هفته نامه ستاره گلستان نوشت: آق قلا غمناک ترين روزهاي خود را سپري کرد و فضاي سرد و سنگيني بر شهر و روستا حاکم بود. مردم خود را تحقير شده مي دانستند. مردمي که تا کنون بالاترين مشارکت هاي سياسي را داشته اند و سالم ترين انتخابات در منطقه برگزار شده بود. مردمي که به صداقت و سادگي و پاکي معروفند. دليلي نداشت که خود را به تقلب آلوده کنند. ادعاي شوراي نگهبان را توهيني به خود مي دانند.

نويسنده افزود: انتخاباتي که همدلي و وحدت شيعه و سني در آن مشهود بود و ايزدي با بيست هزار رأي تشيع، فرد پيروز اعلام و نماد وحدت شيعه و سني تلقي شد. ايزدي نماد احترام و شايسته دانستن قوم ترکمن بود. قوميتي که به ايراني بودن خود افتخار مي کنند و با جان و دل براي اعتلاي کشور خود تلاش مي کنند، انتظار داشتند که از حق آنان دفاع شود، ولي گزارش بازرسين شوراي نگهبان همه چيز را خراب کرد. نويسنده همچنين به نقل از امانجان، کشاورزي آق قلايي نوشت: شوراي نگهبان با اين کار خود اعتماد را از ما گرفت و ما ديگر نااميد شديم. براي اولين بار هزاران فارس به ما رأي دادند که نشان از برادري و اعتماد آنها بود.

هفته نامه اصولگراي استرآباد هم ستون قبل از شروع صفحه اول را به اين موضوع اختصاص داد و در مطلبي تحت عنوان اتفاق نادر نوشت: بايگاني ذهني مردم اين ديار در مرحله دوم به خاطر دارند که ابتدا از سوي متوليان، دکتر ايزدي به عنوان دارنده ي بالاترين ميزان آراء معرفي شد که اين خبر عده اي را خوشحال و عده اي را غمگين کرد، اما حدود دو ماه طول کشيد تا بالاخره نماينده دوم اين شهر دکتر ناصري معرفي گرديد، چيزي که در اين اتفاق نادر در صحنه انتخابات کشور در اين شهر افتاده، سوالاتي را به ذهن شهروندان ايجاد مي کند که مي طلبد قدري بدان توجه گردد.

نويسنده در ادامه چند سوال مطرح کرد که عبارتند از: 1ـ چرا از ميان ده ها، بلکه صدها صندوق اخذ آراء، صندوق هاي خاصي از همان ابتداي اعلام آراي تشکيک شده بود؟

2ـ اگر صندوق هايي در مرحله دوم ابطال شده، چرا برگزارکنندگان نسبت به نقص در عمل مواخذه نشدند؟

3ـ چرا از همان ساعات اوليه اعلام آراء مرحله دوم گرگان، عده اي شايعه تقلب را بوق و کرنا کرده اند؟ آيا اينان عالمان به غيب بوده اند يا خود به نوعي چنين ترفندي را از قبل مهيا ساخته اند؟

4ـ چرا هر دوي راه يافتگان به مرحله دوم گرگان سعي داشته اند به نوعي خود را به يکي از طيف هاي سياسي منتسب نمايند؟ و چرا هر دوي آنها در تهران در جلسات يک طيف سازي حضور مي يافتند؟

5ـ آيا کساني که قبل از انتخابات، در محافل مي گفتند گرگان تنها يک نماينده دارد، اينان چه قدر در اين صحنه براي رسيدن به آرزوي خويش تلاش کردند؟

6ـ چرا بازرسان مرحله اول و دوم مکمل هم بودند، در صورتي که مي توانستند به عنوان يک قاضي مستقل جداگانه رأي خود را اعلام نمايند؟

7ـ چرا بازرسان مرحله دوم را برخي از مسوولين جامعه اسلامي استان همراهي کرده و حتي در برخي جلسات حضور مي يافتند؟

8ـ چرا قبل از ورود بازرسان مرحله دوم، عده اي از طرفداران آن دو کانديدا مي دانستند چه کسي براي بازرسي به استان خواهد آمد و پيشاپيش او را معرفي مي نمودند؟

9ـ چرا عده اي دست اندرکار برگزاري انتخابات در دوره مجلس هفتم در استان، اظهار گناه مي کردند که مجبور شدند در اين دوره جبران نمايند؟

10ـ مرحله دوم انتخابات در گرگان، سه گزينه براي اعلام نهايي وجود داشت، چرا فکر کرديم آن روشي را انتخاب کنيم که از جيب نظام خرج شود نه خود ما؟ آيا نظام بايد پرداخت کننده نادرستي ها و ناتواني هاي ما باشد؟

11ـ چگونه نامه آيت الله جنتي به وزارت کشور قبل از اعلام نهايي در جيب افراد به وفور يافت مي شد!

12ـ چرا در اين مدت کسي از مسوولين مصاحبه اي يا پيامي براي روشن شدن اذهان مردم انجام نداده و بازار شايعه را به حال خود رها کردند؟ آيا مردم ارزش شفاف کردن مسائل و مشکلات بر رأي آنان را ندارند؟

و سرانجام دومين نماينده گرگان و يا نماينده دوم گرگان بانامه ي شوراي محترم نگهبان به وزارت کشور معرفي شد.

نويسنده در انتها نوشت: به ظاهر پرونده انتخاباتي اين شهر و استان و کشور بسته شد، اما قصه نادر اين شهر همچنان ادامه دارد

هفته نامه گلستان سلام هم در مقاله اي با عنوان بالاخره پرونده انتخابات گلستان بسته شد نوشت: هرچند که شايد اين تغييرات سبب ناراحتي بسياري شود، اما در اين بين اعلام نتيجه پس از يک وقفه، پيام هاي بسيار با خود به همراه داشت.

اين نشريه همچنين نامه مشهور جنتي ـ دبير شوراي نگهبان ـ را به چاپ رساند. ديگر نشريات استان يا توجهي به اين رخداد نکرده و يا فقط خبري کوتاه با عکسي از ناصري را به چاپ رساندند.

سليم هم تيتر اول نشريه خود را به اين موضوع اختصاص داد. اين نشريه همچنين به طور خلاصه پرونده انتخابات هشتم را مورد بررسي قرار داد.
بارش نيوز